کد مطلب:161815 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:170

احکام نقل حدیث
و حاصل تمام این اخبار معتبره آن كه: مكلف در مقام نقل مطلبی - چه دینی و چه دنیوی - به جهت افاده امری واقعی برای غیر خود، در آن جا كه باید از واسطه یا وسایط یا كتابی نقل نماید، باید از شخص ثقه كه اطمینان به نقل اوست نقل كند. و اگر به امتثال این فرمان، خطائی ظاهر شد و واقع چنان نبود كه شنیده یا در كتاب دیده و مفسده بر آن مترتب شد، سبب مؤاخذه خداوندی و توبیخ و ملامت خلق و ندامت ناقل از نقل كردن آن خبر از این ثقه نخواهد بود؛ زیرا كه در این خلاف واقع گفتن، عذر دارد در نزد خالق جل و علا كه او را اذن داده در نقل واقع از شخص ثقه؛ و در نزد خلق؛ زیرا كه مدار امور زندگی ایشان بر نقل از ثقه و اعتماد بر خبرهای اوست. پس اگر فسادی بر آن نقل، مترتب شود، از گفته خود پشیمان نشود.

و اگر در مقام نقل مسامحه كرد و فرق میان ثقه و غیرثقه نگذاشت از هر كس هر چه شنید و از كتاب هر مؤلفی هر چه دید نقل كرد و دروغ درآید یا علاوه مفسده بر آن مترتب شد، نزد خداوند عزوجل و خلق عذری ندارد. پس آنچه در حق دروغگویان رسیده از مذمت و ملامت بر ایشان و مهیا شده از نكال و عقوبت، درباره او جاری است. و نتواند عذر آورد كه من نمی دانستم دروغ است چون احتمال دادم راست باشد نقل كردم؛ زیرا كه به او خواهند فرمود: ما به تو اعلام دادیم كه از هركس هر چه شنیدی، نقل مكن و هر چه هر جا دیدی، حكایت منما و از این راه مرو كه اگر در چاهی افتادی یا به دست راهزنی گرفتار شدی، فریادرسی نیست و نجات دهنده نداری.


پس به عقاب دروغ گفتن، معذب و به مفاسد مترتبه بر آن مؤاخذه و تو را به آنها خواهند گرفت هر چند در وقت گفتن ندانی دروغ است. [1] .

و بر متامل صادق مستور نیست كه در آیه مباركه: یا ایها الذین آمنوا ان جائكم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین [2] نیز اشاره ای است به آنچه گفتیم، زیرا كه تعلیلی كه در این آیه شریفه از برای ردع از عمل به خبر فاسق ذكر شده، ثابت می شود كه ندانسته كاری، عقلا و شرعا مذموم و ممنوع و هر تبعه و نتیجه سوئی كه بر آن عمل مترتب شود دامنگیر عامل گردیده و از كرده خود پشیمان خواهند شد. بنابراین پس ناقل حدیث، چون نه خود علم و اطلاع بر صدق آن خبر و نه از جانب شرع دستورالعملی به او رسیده كه به آن خبر معامله صدق كند، پس اعتماد كردن به غیر ثقه در نقل، البته عملی خواهد بود به جهالت و نادانی. و هر گونه مفسدئی كه از آن نقل بارآید، دامنگیر آن ناقل گردیده و عاقبت از نقل خود پشیمان خواهد شد. به خلاف آن كس كه از ثقه نقل كند، كه هر چند خود اطلاع بر صدق آن


خبر ندارد و لكن چون از جانب شرع انور دستورالعمل داشته كه به گفته و نقل شخص ثقه البته باید معامله صدق كند و واقع را چنان داند كه او از آن خبر داده، پس هر گاه مطابق این دستورالعمل شرع شریف رفتار نمود و از شخص ثقه نقل كرد، ندانسته كاری نكرده. و فرضا اگر گفته ثقه، خلاف واقع باشد و بر نقل آن ثقه مفسده و یا مفاسدی مترتب شود، چون به دستورالعمل شرع مطهر بوده، تبعات آن به هیچ وجه دامنگیر آن كس نخواهد شد؛ و از این عمل خود هرگز پشیمان نخواهد گردید؛ و در نزد خداوند جل و علا و خلق معذور خواهد بود. نیز حاكم شرع مطاع كه از روی شهادت دو مؤمن عادل بر دزدی كسی، دست او را قطع نماید و بعد از قطع معلوم شود كه آن حد در غیر محل بود و دزد مثلا دیگری بود، بر آن حاكم حرجی نیست و از كار خود ندامت ندارد؛ چون به میزانی كه در این مقام به دست او دادند، عمل كرده؛ و البته تدارك آن خرابی را از جای دیگر خواهند كرد. بلی پشیمان و وبال در مقام گذشته برای آن است كه آن دروغ بالاخره به او منتهی می شود كه عمدا گفته یا در مقدمات نقل تقصیری نموده. و از این جا است كه امیرالمومنین علیه السلام فرمود: چنان كه در «كافی» است: اذا حدثتم بحدیث فاسندوه الی الذی حدثكم فان كان حقا فلكم و ان كان كذبا فعلیه. [3] .

هر گاه خواستید حدیثی نقل كنید برای كسی، پس نام آن را كه برای شما این حدیث را نقل نموده و مستند شما است، در نقل ذكر كنید. (یا اگر كسی برای شما حدیثی نقل كرد و خواستید آن را برای دیگر نقل كنید، نام آن را ببرید؛ مثلا بگویید فان گفت كه حضرت صادق علیه السلام چنین فرمود) پس اگر راست شد، ثواب آن حدیث و عمل آن، برای همه شماها


خواهد بود. و اگر دروغ است، ضررش بر همان ناقلی است كه این دروغ را برای شما گفته. و به ملاحظه اخبار گذشته و قانون مقرره، مراد از آن ناقل، باید شخصی ثقه باشد؛ پس دروغ بودن كلام او یا دیگری كه برای او نقل كرده به نحوی است كه اشاره شد یا به نحو دیگر كه بیاید ان شاءالله تعالی.


[1] حال بايد از مرحوم محدث نوري پرسيد: اگر نقل كننده بداند دروغ است و با اين حال نقل كند چون اين مطلب به مزاق او خوش آمده و يا در گرم كردن مجلس مؤثر است چه؟! برخي از اين مطالب كه هر روزه هزاران بار به زبان برخي از ذاكران و مداحان كم توجه، جاري است هيچ شكي در كذب بودن آن نيست و مرتب آن را در مجالس بزرگ و كوچك تكرار مي كنند و ذهن مردم عوام را آلوده مي سازند. حتي كار به جايي رسيده كه اگر بخواهي مطلب راست آن قضيه را نقل كني با اعتراض عوام مواجه خواهي شد!! به نظر مي رسد به جاي اين كه بر اساس سنت و روش نقل، به دنبال سند صحيح و معتبر و يا گوينده موثق و با اطلاع باشند، و به دنبال پيداكردن قضيه و يا جرياني هستند كه بيشتر در جلب توجه عوام و يا گيرائي مجالس تأثير داشته باشد. حال گوينده چه كسي است ثقه است يا غيرثقه و.... اصلا اهميتي ندارد.

[2] حجرات، س 49، آيه 6.

[3] اصول كافي، تحقيق علي اكبر غفاري، ج 1، ص 52.